جدول جو
جدول جو

معنی عروسک زن - جستجوی لغت در جدول جو

عروسک زن
عروسک زننده. آنکه مباشر ’عروسک’ و منجنیق باشد. (از آنندراج). آنکه عروسک (منجنیق) را بکار اندازد. رجوع به عروسک شود:
عروسک زنانی چو دیوان شموس
خجل گشته زآن قلعۀ چون عروس.
نظامی.
بر آن شد که رو در حصارش زند
عروسک زنان زیر خاکش کند.
میرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کنایه از: عروس جوان و تازه عروس
فرهنگ گویش مازندرانی